یه روز يه بابايي پسرش فارغ التحصيل ميشه ..هيچي هم بارش نبوده.
زنگ ميزنه به پارتيش ميگه : دمت گرم واسه پسرم يه شغلي پيدا کن.
پارتيه ميگه : ميخواي سفيرش کنم؟
باباهه ميگه : نه بابا اون خيلي زياده..
پارتيه ميگه : ميخواي وزيرش کنم ؟
... ... ... ... باباهه ميگه : اوووووووف نه...
پارتيه ميگه : ميخواي وکيلش کنم ؟
باباهه ميگه : نه بابا يه جايي کارمندي چيزيش کن..
پارتيه ميگه : شرمنده اون ديگه سواد ميخواد...
{-15-}{-15-}{-15-}{-15-}{-15-}
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/05/22 - 01:19 در Lawless